خبرگزاری میز نفت:
به گزارش میز نفت، این جهش کمسابقه که عمدتاً مدیون پروژههای عظیم خورشیدی مانند نیروگاه «الخارسه» است، نشان از تغییر استراتژی دوحه دارد که در پی کاهش وابستگی به گاز طبیعی و تنوعبخشی به منابع درآمدی خود است. این حرکت با برنامه ملی توسعه پایدار قطر و میزبانی رویدادهایی مانند جام جهانی فوتبال همسو شده است.
در همین حال، عربستان سعودی با ظرفیت نصبشده حدود ۴۷۴۳ مگاوات و سهم ۵۹ درصدی از رشد کل منطقه، بازیگر اصلی میدان است. عربستان با اتکا به پروژههای عظیمی چون «نیوم» و «سکاکا» و در چارچوب «چشمانداز ۲۰۳۰»، بهطور جدی در حال سرمایهگذاری روی انرژی خورشیدی و بادی است تا وابستگی تاریخی خود به نفت را کاهش دهد. حجم سرمایهگذاری و مقیاس پروژهها، این کشور را به یکی از کانونهای گذار انرژی در سطح جهانی تبدیل کرده است.
امارات متحده عربی با ظرفیتی بالغ بر ۶۸۰۰ مگاوات، همچنان پیشتاز مطلق منطقه از نظر حجم است. این کشور با برنامهریزی بلندمدت و سرمایهگذاریهای مستمر در پروژههایی مانند نیروگاه خورشیدی «برکه» در ابوظبی و «پارک خورشیدی محمد بن راشد آل مکتوم» در دبی، مسیری پایدار و فناوریمحور را در پیش گرفته است. استراتژی امارات نشان میدهد توسعه انرژی پاک برای آنها یک انتخاب موقتی نیست، بلکه بخشی جداییناپذیر از امنیت انرژی و اقتصادی آینده است.
اردن به عنوان الگویی موفق برای کشورهای فاقد ذخایر غنی فسیلی، با ظرفیت بیش از ۲۷۰۰ مگاوات درخشیده است. این کشور با بهرهگیری از پتانسیل بالای خورشید و باد، موفق شده سهم قابل توجهی از برق خود را از منابع پاک تأمین کند و وابستگی به واردات سوخت را کاهش دهد. اگرچه نرخ رشد آن در سالهای اخیر به ۳ درصد کاهش یافته، اما زیرساخت قوی و قوانین تشویقی، آن را به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاران خارجی تبدیل کرده است.
رژیم صهیونیستی با نزدیک به ۶۰۰۰ مگاوات ظرفیت، از نظر فناوری در جایگاه بالایی قرار دارد. تمرکز بر نوآوری در حوزههایی مانند ذخیرهسازی انرژی و بهرهوری، از ویژگیهای بارز مسیر این کشور است. با این حال، نرخ رشد ۲ درصدی فعلی حاکی از آن است که دوران رشد انفجاری گذشته به پایان رسیده و توسعه به فاز بلوغ و تثبیت وارد شده است.
در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس، بحرین با رشد ۱۶ درصدی و کویت با رشد ۵ درصدی حرکت محتاطانهتری دارند. بحرین اگرچه با ظرفیت حدود ۷۰ مگاوات در مقیاس کوچکی عمل میکند، اما نشانههایی از عزم برای توسعه پروژههای کوچک و متوسط را بروز داده است. کویت اما با وجود برخورداری از منابع مالی، به دلیل وفور نفت و گاز و احتمالاً چالشهای بوروکراسی داخلی، نتوانسته همپای همسایگان جنوبی خود پیش برود.
عراق و فلسطین با وجود داشتن پتانسیل اولیه، با موانع ساختاری جدی مواجه هستند. عراق با ظرفیت بالقوه بالا اما رشد صفر درصدی، درگیر چالشهای امنیتی، ضعف شدید زیرساخت شبکه برق و وابستگی به سوخت فسیلی ارزانقیمت است. در فلسطین نیز محدودیتهای سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی، امکان برنامهریزی کلان را عملاً غیرممکن ساخته و تنها پروژههای محلی و پراکنده امکان اجرا یافتهاند.
در انتهای طیف، لبنان، سوریه، عمان و یمن با رشد صفر درصدی، تصویری از بخش محروم منطقه را ترسیم میکنند. جنگهای داخلی، فروپاشی اقتصادی، بیثباتی سیاسی و در برخی موارد نبود اراده سیاسی قوی، این کشورها را از گردونه گذار انرژی حذف کرده است. این شکاف عمیق نهتنها تبعات محیطزیستی خواهد داشت، بلکه میتواند در آینده به شکاف اقتصادی و توسعهای بیشتری در منطقه دامن بزند.
به نظر میرسد گذار انرژی در خاورمیانه بیش از آنکه یک دگردیسی منطقهای هماهنگ باشد، بازتابدهنده عمق شکاف در ثبات، حکمرانی و چشماندازهای توسعهای کشورهای آن است. موفقیت قطر، عربستان و امارات میتواند الهامبخش باشد، اما بدون تلاش برای حل بحرانها و تقویت همکاریهای منطقهای، خاورمیانه ممکن است با دو سرعت کاملاً متفاوت به سوی آینده انرژی حرکت کند.
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.