خبرگزاری میز نفت:
به گزارش میز نفت، طی دو دهه گذشته، حضور ایران در آمریکای لاتین اغلب با بزرگنماییهای سیاسی همراه بوده است. مقامهای ایرانی از «عمق راهبردی» در نیمکره غربی سخن گفتهاند و در مقابل، برخی سیاستگذاران آمریکایی نسبت به گسترش نفوذ تهران در نزدیکی مرزهای ایالات متحده هشدار دادهاند.
با این حال، بررسی شواهد نشان میدهد آنچه ایران در عمل ایجاد کرده، نه یک راهبرد منسجم منطقهای، بلکه شراکتی محدود و مبتنی بر ضرورت با ونزوئلا بوده است؛ شراکتی که بعدها بهعنوان نفوذ منطقهای گستردهتر معرفی شد.
جزئیات روابط ایران و ونزوئلا
روابط ایران و ونزوئلا در دوران ریاستجمهوری هوگو چاوز برجستهتر شد. دو کشور این همکاری را تلاشی مشترک برای مقابله با نفوذ آمریکا معرفی کرده و دهها توافقنامه در حوزههای انرژی، صنعت، مسکن و مالی امضا کردند.
هرچند این روابط در سطح سیاسی و رسانهای پررنگ بود، بسیاری از پروژههای مشترک در عمل با مشکلات اجرایی مواجه شدند و به نتایج پایدار نرسیدند. این همکاریها بیش از آنکه بر نهادهای پایدار استوار باشند، بر روابط شخصی متکی بودند؛ امری که پس از مرگ چاوز و تغییر در رهبری ایران، ضعف آن را آشکار کرد.
تمرکز ایران بر ونزوئلا تصادفی نبود. کاراکاس بهعنوان یک تولیدکننده نفت تحت تحریم، آمادگی پذیرش ریسکهای سیاسی و حقوقی همکاری با تهران را داشت. هر دو کشور با فشارهای آمریکا، فرسودگی زیرساختهای انرژی و محدودیت در دسترسی به نظام مالی بینالمللی مواجه بودند. از این رو، همکاری میان تهران و کاراکاس بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد، ریشه در ملاحظات بقا داشت.
سوپاپ فشاری برای ایران
ونزوئلا برای ایران نقش نوعی «سوپاپ فشار» را ایفا کرد؛ مسیری برای جابهجایی نفت، تبادل تخصص فنی و نمایش تابآوری در برابر تحریمها. با این حال، این همکاری نتوانست راه ایران را به شبکههای گستردهتر اقتصادی و سیاسی آمریکای لاتین باز کند.
برخی تحلیلگران معتقدند ایران اساساً بهدنبال نفوذ اقتصادی یا نهادی گسترده در منطقه نبوده و اهدافش به ارسال پیام سیاسی، دور زدن تحریمها و همکاریهای امنیتی محدود میشده است. اما کارشناسان تأکید میکنند چنین فعالیتهای تاکتیکی، جایگزین عمق راهبردی نمیشود و شبکههایی که فاقد پشتوانه اقتصادی و نهادی هستند، شکننده و محدود باقی میمانند.
سرمایه گذاری روی آمریکای لاتین
روابط ایران با کشورهایی مانند نیکاراگوئه، کوبا و بولیوی نیز اغلب بهعنوان نشانهای از گسترش حضور تهران مطرح میشود. با این حال، این کشورها نیز از نظر اقتصادی و سیاسی در حاشیه قرار دارند و ارتباط آنها با بازارهای اصلی و نهادهای منطقهای محدود است. به گفته تحلیلگران، این روابط نه تنوع واقعی، بلکه تکرار همان الگوی همکاری در چارچوبی محدود است.
در فضای متنوع سیاسی و اقتصادی آمریکای لاتین، بیشتر دولتها—even those با گرایشهای چپگرا—روابط کاری خود با آمریکا، اروپا و چین را حفظ کردهاند. در چنین شرایطی، همکاری با ایران هزینههای بالای حقوقی و مالی دارد و منافع اقتصادی ملموسی برای بسیاری از دولتهای منطقه ایجاد نمیکند.
فرق چین و روسیه با ایران چیست؟
در حالی که چین با سرمایهگذاری و تجارت گسترده و روسیه با فروش تسلیحات و دیپلماسی انرژی در منطقه فعال هستند، نقش ایران عمدتاً به نمادسازی سیاسی و همکاریهای محدود تحت تحریمها خلاصه میشود. بانکها و شرکتهای آمریکای لاتین نیز بهدلیل الزامات سختگیرانه تطبیق با قوانین بینالمللی، تمایل اندکی به همکاری عملی با تهران دارند.
کارشناسان تأکید میکنند هم ایران و هم آمریکا گاه در بزرگنمایی نقش تهران در آمریکای لاتین ذینفع هستند؛ ایران برای نمایش مقاومت در برابر تحریمها و آمریکا برای توجیه سیاستهای بازدارنده. با این حال، واقعیت میدانی نشان میدهد که حضور ایران در منطقه محدود، پراکنده و فاقد راهبردی منسجم است.
در نهایت، ونزوئلا طی نزدیک به دو دهه محور اصلی تعامل ایران با آمریکای لاتین بوده است. اما تحلیلگران هشدار میدهند تعمیم این تجربه به کل منطقه، نادیده گرفتن تفاوتهای ساختاری و اقتصادی آمریکای لاتین است. تا زمانی که سیاست خارجی ایران در این منطقه بر شراکتهای مبتنی بر بقا و نه ادغام اقتصادی استوار باشد، نفوذ آن محدود و وابسته به یک مورد استثنایی باقی خواهد ماند.
منبع: فیوچر
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.