خبرگزاری میز نفت:
به گزارش میز نفت ، شرکت اویک این روزها در حالی خود را بهعنوان بازیگر بزرگ بالادستی معرفی میکند که نشانههای فرسایش ساختاری و انحراف از مأموریتها در آن آشکارتر از همیشه است. این شرکت در حالی که قرارداد هابهای ۲ و ۵ طرح عظیم فشارافزایی پارس جنوبی را در تسبیح خود دارد، تاکنون هیچ اقدام عملیاتی برای اجرای این پروژه حیاتی انجام نداده و اکنون در تازهترین پرده، به تغییر هیئت مدیره «شرکتپروژه مهران» که طرح چنگوله را در دست دارد، مشغول است؛ پروژهای ۱.۳ میلیارد دلاری برای توسعه میدانی با ۳.۲ میلیارد بشکه ذخیره نفت درجا، که قرار است در طول ۲۰ سال حدود ۲۲۸ میلیون بشکه برداشت و روزانه ۶۰ هزار بشکه به تولید نفت کشور بیفزاید. قراردادی با ابعاد ملی که باید نماد کارآمدی و شفافیت باشد، اما نشانههای سوءعملکرد و سهمخواهی، آن را از مسیر توسعه به سراشیبی ناکامی میبرد.
وقتی رانت و رابطه، توسعه را میبلعد
هیئتمدیره شرکتپروژه مهران که چنگوله پروژه اصلی آن است، تحت هدایت مستقیم برخی افراد خاص و نورچشمی مرموز اویک و با دستور و دخالت مستقیم برخی چهرههای بالادستی، نه بر اساس معیارها و شایستگیهای فنی، که بر مبنای رانت و روابط و با اولویت منافع شبکهای، چینش میشود. نام خانمی جوان برای مدیرعاملی مطرح شده که با پیشینه فنی محدود، فاقد تجربه کلان و مدیریت پروژههای پیچیده است. استانداردهای جهانی برای مدیریت چنین پروژههایی دستکم ۱۵ سال تجربه اجرایی در پروژههای مشابه و دانش فنی عمیق را میطلبد، اما در اینجا به نظر میرسد شایستگی جای خود را به تعارف و سفارش داده است.
همزمان، اسامی تکراری و فرسودهای در ترکیب پیشنهادی هیئتمدیره به چشم میخورد؛ مدیرانی که سالهاست در هیئتمدیره شرکتهای مختلف چرخ میزنند و شغل عضویت به بند نافشان بسته شده است. نتیجه روشن است؛ علم و تخصص جای خود را به سهمخواهی و چانهزنی داده و چنگوله، بهجای آنکه آوردگاه توسعه فنی باشد، قرار است به میدان تقسیم غنایم و حقنه کردن زیرپوستی پیمانکاران خودی، بدل شود.
همزمان یکی از نورچشمیهای اویک که سوابق روشن و شفافی ندارد، همان کسی است که اکنون با واسطهگری در حال معرفی یک شرکت تراستی برای پروژههای اویک است؛ سازوکاری مبهم که ریسک تضاد منافع و تاراج منابع ملی را چند برابر میکند.
در سطح کلان، خطر این است که رقابتی که باید بر سر سرعت و کیفیت اجرا باشد، به رقابت بر سر انتفاع و باندبازی فرو کاسته شود. این همان الگویی است که پیشتر در پروژههای دیگر به بنبست کشیده شد و اکنون تهدیدی است برای چنگوله، مدار و بهویژه فشارافزایی پارس جنوبی که به همان سرنوشت دچار شوند.
واگذاری پروژه به اویک: فرصت یا تهدید؟
نگاهی به توان و تراز اویک نشان میدهد که نمیتوان صرفاً بر نام و سابقه تاریخی آن اتکا کرد. اویک بهعنوان یک بازیگر بزرگ، سابقه مشارکت در پروژههای مهم پارس جنوبی و دیگر طرحها را دارد، اما گزارشهای مالی میاندوره و تحلیلهای بازار سرمایه حاکی از دورههایی از زیان عملیاتی، شناسایی سود و زیان پروژهای و استفاده از بازنگری و درآمدهای فرعی (از جمله از شرکتهای تابعه) برای تعدیل ترازهاست؛ یعنی شرکت در دورههایی با «فشار مالی» روبهرو بوده و منابع نقدی همواره پایدار نبوده است.
عملکرد گذشته اویک در پروژههای پارس جنوبی و همچنین انجیال۳۱۰۰ دهلران نیز نشان از مدیریت ضعیف دارد؛ تأخیرهای فاجعهبار یکی ۲ دههای، افزایش بیرویه هزینهها و حتی حوادثی چون سوزاندن هزاران تن گاز مایع به علت نقص فنی و گزارشهایی از پرداخت رشوه در بعضی از طرحها، گواهی بر این مدعاست.
این رویه در خلأ ساختاری اویک خطرناکتر است. شرکتی که روزگاری بهعنوان بازوی توانمند توسعه پارس جنوبی شناخته میشد، اکنون با خروج نیروهای متخصص، حاکمیت برخی بازنشستگان بیخاصیت، و ضعف مالی و مدیریتی، دستوپنجه نرم میکند. اویک در طرح فشارافزایی پارس جنوبی (پروژهای ضروری برای پایداری تولید و جبران ناترازی گاز کشور) تا امروز عملاً هیچ کاری نکرده، در حالی که کشور با بحران جدی گاز روبهرو است و هر روز تأخیر در اجرای این پروژه، خسارتهای میلیاردی به اقتصاد ملی وارد میکند و شرکت نفت و گاز پارس هم بهعنوان متولی اصلی این پروژه، تصویر روشنی از اجرای این پروژه از سوی پیمانکارانش ارائه نمیکند. قراردادهای سنگین از جمله توسعه میدان گازی مدار و حالا تقسیم صندلیها در شرکتپروژه صاحب چنگوله، در شرایطی بر دوش این شرکت گذاشته شده که کارنامه واقعیاش، اما و اگرهای فراوانی دارد.
بازنشستگان بیتخصص؛ زخم کهنه اویک
شواهد رسمی قراردادها و گزارشهای مالی نشان میدهد اویک ظرفیت تاریخی دارد، اما اویک امروز با ضعف نقدینگی، زیان عملیاتی، بدهیهای پنهان، آشفتگی مدیریتی، خلأ نیروی انسانی متخصص و خروج کارآزمودگان، انباشت نیروهای بازنشسته با رزومههای توهمی، و مدیریت قبیلهای دستبهگریبان است. تحویل کامل ریسک توسعه همزمان چند پروژه کلیدی به چنین شرکتی، بدون نظارت مستقل و ضمانتهای مالی و فنی، ریسکی جبرانناپذیر است؛ این یعنی معطلماندن میلیاردها دلار سرمایه ملی و تهدید مستقیم امنیت انرژی کشور!
شواهد متعدد نشان میدهد سیستم مدیریتی در اویک بر پایه روابط شخصی استوار شده است. حضور پررنگ بازنشستگان در پستهای کلیدی، تضاد منافع مدیران، و ارتباطات غیرشفاف با پیمانکاران، از جمله مواردی است که به بررسی فوری نیاز دارد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، «ضعف سیستمهای نظارتی در پروژههای نفتی موجب هدررفت سالانه میلیاردها دلار از منابع ملی میشود.»
در این ساختار، مدیریت بیش از آنکه متکی بر تیم تخصصی باشد، معطل گروکشی سهامداران، فشارهای بدنه مدیریتی و کارشناسی و بعضی بازنشستگان بیخاصیت است که نتیجه آن، تعلل فرساینده در تصمیمسازی و شکلگیری چرخههای معیوب و پایانناپذیر است. وضعیت کنونی اویک و پروژههای تحت مدیریت آن، تصویری نگرانکنندهای میسازد که ادامه این روند نه تنها باعث هدررفت منابع ملی میشود، بلکه امنیت انرژی کشور را به خطر میاندازد.
در این وضعیت ریسک و توان عملیاتی اویکِ حاضر به وضوح زیر استاندارد است. جذب شریک خارجیِ صاحب تجربه و سرمایه برای پروژههای IPC در شرایط کنونی بینالمللی دشوارتر از گذشته است؛ مشق تحریمها و فشارهای بینالمللی روی زنجیره تأمین، بیمه، بانکی و کشتیرانی، توان جذب سرمایهگذار غربی را کم کرده و حتی بازیگران شرقی نیز ریسکها و قیمت ریسک را بالا میبرند که این واقعیت سیاسی-اقتصادی باید در مدل تأمین مالی پروژه لحاظ شود.
راهکارهای عملیاتی برای پیشگیری از شکست ملی
در این شرایط بهتر است، پیش از نهاییسازی ترکیب هیئتمدیره و مدیرعامل شرکتپروژه بالاسر چنگوله، فرآیند گزینشی شفاف، عمومی و مبتنی بر معیارهای حرفهای (مهارتهای مدیریتی اثباتشده، تجربه پروژههای EPC/EPD و سوابق بدون تضاد منافع آشکار) اعلام و اجرا شود. انتخاب مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره باید بر اساس رزومه واقعی باشد و نه بر پایه رانت، رابطه و سفارش! واگذاری یک پروژه کلان در چارچوب شرکتپروژه (SPV) باید با شفافیت کامل در انتخاب هیئتمدیره، معیارهای صلاحیت حرفهای اعضا، و مکانیزمهای کنترل تضاد منافع و افشای منافع انجام شود. قرارداد نهایی باید شامل ضمانتهای بانکی مرحلهای، بیمههای پوششی برای ریسکهای کلیدی و شرط ورود شریک فنی حتی در چارچوب قراردادی محدود باشد.
افزونبر نظارت فنی مستقل برای ارزیابی طراحی مهندسی و برنامه زمانبندی و گزارشدهی ادواری و پیشبینی جریمههای تأخیر و هزینه اضافی، همه مناقصههای زیرمجموعه باید به شکل شفاف و رقابتی و بر اساس صلاحیت و شایستگی پیمانکاران برگزار و نتیجهها و اسناد مناقصه منتشر شود تا هر گونه شائبه «تحمیل پیمانکار خودی» منتفی شود. شرکت ملی نفت ایران، سازمان برنامه و بودجه و مجلس و ایضا صندوق بازنشستگی صنعت نفت (برای دفاع از حقوق ذینفعان خود) باید پیش از هر اقدامی در ساختار مدیریتی اویک بازنگری جدی کنند و این شرکت را به شفافیت کامل در گزارشهای مالی و اداری و جلوگیری از هر گونه دستکاری در صورتهای مالی خود ملزم و مدیران غیرمتخصص آن را با نیروهای شایسته و کارآزموده جایگزین کنند.
همچنین برای چنین پروژهای لازم است یک برنامه جایگزینی (B Plan) و همچنین شاخصهای کلیدی ریسک (KRI) تعریف شود تا در صورت عدم تحقق تأمین مالی یا کارآیی فنی اویک، به مرحله اجرا گذاشته شود.
وقت تصمیمگیری قاطعانه فرا رسیده است
چنگوله به خودیخود یک فرصت ملی و استراتژیک برای افزایش ظرفیت تولید و درآمد ارزی کشور است و میتواند و باید به یک پروژه موفق تبدیل شود، اما تا زمانی که رانتخواری، سهمخواهی، یارکشی، منافعطلبی و سفارشهای مافیایی بر پروژهها مستولی باشد، امید به بهرهبرداری بهینه، تبدیل به توهم و رویایی دور از دسترس میشود.
شرکت ملی نفت ایران بهعنوان متولی اصلی، مسئولیت دارد با نظارت قوی و مداخله فوری، مسیر پروژهها را اصلاح کند. از مدیران ارشد وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران و سازمان برنامه و بودجه انتظار میرود هر چه سریعتر مکانیزمهای شفاف را جایگزین مناسبات سفارشی کنند. در این میان بهتر است نهادهای بازرسی روابط خاص مدیران در بخش کارفرمایی و پیمانکاری این پروژه را هم زیر ذرهبین ببرند تا از برخی حواشی قراردادها رمزگشایی شود.
پیشنهاد میشود بیدرنگ یک گروه بازنگری مستقل از خبرگان اکتشاف و تولید تشکیل شود، وضعیت توانمندی فنی اویک سنجیده و در صورت نیاز با قراردادهای فازبهفاز، پیمانکاران جایگزین معرفی شوند. سرمایهگذاری ۱.۳ میلیارد دلاری چنگوله زمانی به منبع رونق و امید بدل میشود که از چنگ مناسبات سفارشی و باندبازی رها شود و بر مدار تخصص، شفافیت و مدیریت حرفهای قرار گیرد.
آینده صنعت نفت ایران در گرو تصمیمهای امروز، و توسعه ملی وابسته به شفافیت است و نه در گرو یک مدیریت گعدهای با سیاسیون پای میزهای صبحانه و ناهار و شام، و نه بندِ باندبازی و تقسیم غنایم و تبدیل یک شرکت شناسنامهدار به حیاط خلوت آقازادهها و بازنشستگان! اجازه ندهید منافع شخصی و گروهی، منافع ملی را گروگان بگیرد.
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.