خبرگزاری میز نفت:
به گزارش میز نفت، در دههی پرآشوب ۱۹۸۰، خاورمیانه شاهد یکی از خونبارترین درگیریهای قرن بیستم بود؛ جنگی میان ایران و عراق که نهتنها صدها هزار کشته برجای گذاشت، بلکه صحنههایی از آن، یادآور نبردهای سنگین جنگ جهانی اول بود.
سنگرهای متقابل، حملات انبوه پیادهنظام، و استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی، چهرهای هولناک از جنگی زمینی را ترسیم میکردند. اما در پس این نبردهای زمینی، جبههای دیگر در دل آبهای خلیج فارس در حال شکلگیری بود؛ جبههای که بعدها با نام «جنگ نفتکشها» شناخته شد.
جنگی که به نفت کشیده شد
در حالی که تمرکز اصلی دو کشور بر نبردهای زمینی بود، تصمیم ایران و عراق برای هدف قرار دادن کشتیهای تجاری یکدیگر، بهویژه نفتکشها، بُعدی تازه و نگرانکننده به جنگ افزود.
این حملات دریایی، که از سال ۱۹۸۱ آغاز شد، به تدریج به یکی از مهمترین تهدیدها علیه اقتصاد جهانی بدل شد؛ اقتصادی که به شدت به صادرات نفت از طریق تنگهی هرمز وابسته بود.
در آغاز، حملات عراق پراکنده و محدود به شمال خلیج فارس بود. هواپیماهای Mig-23 و Mirage F-1 و بالگردهای Super Frelon با موشکهای ضدکشتی Exocet، کشتیهای ایرانی را هدف قرار میدادند. اما در این میان، کشتیهای با پرچم کشورهای ثالث نیز در امان نماندند.
در ماه مه ۱۹۸۲، نفتکش ترکیهای Atlas 1 که در حال بارگیری نفت از جزیره خارک بود، نخستین قربانی این جنگ دریایی شد.
جنگنده ها وارد می شوند
با ورود هواپیماهای Super Etendard فرانسوی در سال ۱۹۸۴، عراق توانست دامنهی حملات خود را گسترش دهد. این تحول، همزمان با فروپاشی امیدهای بغداد برای پیروزی سریع بر جمهوری اسلامی ایران بود.
در شرایطی که جنگ زمینی به بنبست رسیده بود، عراق به دنبال راهی غیرمستقیم برای فشار بر تهران بود. در فوریه ۱۹۸۵، نفتکش لیبریایی Neptunia با موشک Exocet هدف قرار گرفت و به نخستین نفتکشی تبدیل شد که در اثر حمله موشکی غرق شد.
هدف عراق از این حملات، نهتنها ضربه به اقتصاد ایران، بلکه تحریک تهران به واکنش مشابه بود؛ واکنشی که میتوانست پای قدرتهای جهانی را به میدان بکشد. صدام حسین، با درک خطر قدرتگیری ایران، مداخلهی بینالمللی را تنها راه حفظ حکومت خود میدانست.
بزرگترین جنگ دریایی - نفتی
جنگ نفتکشها، با بیش از ۴۰۰ کشته غیرنظامی و صدها کشتی آسیبدیده، به بزرگترین حملهی دریایی علیه کشتیهای تجاری از زمان جنگ جهانی دوم بدل شد. این جنگ، نهتنها امنیت دریانوردی را به چالش کشید، بلکه نشان داد که درگیریهای منطقهای چگونه میتوانند اقتصاد جهانی را تهدید کنند.
سال ۱۹۸۴، نقطهی عطفی در جنگ ایران و عراق بود؛ زمانی که ایران تصمیم گرفت به حملات دریایی عراق پاسخ دهد. در حالی که بغداد با موشکهای پیشرفته Exocet کشتیهای تجاری ایران را هدف قرار میداد،
تهران نیز به سراغ کشتیهای مرتبط با عراق رفت؛ از نفتکشهای کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس گرفته تا کشتیهایی با پرچمهای بینالمللی. هدف ایران روشن بود: مجازات عراق و متحدانش، و در عین حال، وادار کردن بغداد به توقف حملات دریایی.
اما ایران فاقد سامانههای موشکی پیشرفته بود. به همین دلیل، از موشکهای سبکتری مانند AS-12 و Maverick استفاده میکرد. نفتکشها به دلیل ابعاد بزرگشان، معمولاً از غرق شدن در امان بودند، اما بخشهای اقامتی آنها آسیبپذیر بود و حمله به این نقاط، جان ملوانان را تهدید میکرد.
دست بالای عراق در جنگ نفتکش ها
تا سال ۱۹۸۷، ایران موفق به استفاده از موشک ضدکشتی مؤثری نشد، تا اینکه موشک چینی CSSC-2 Silkworm وارد میدان شد و توان ایران را در حملات دریایی بهطور چشمگیری افزایش داد.
با گسترش توان ایران، کشتیهای بینالمللی نیز طعم این درگیری را چشیدند. بهویژه کشورهای عربی همپیمان عراق، مانند کویت، به شدت آسیب دیدند. مقامات کویتی که خود را در برابر حملات ایران بیدفاع میدیدند، از جامعهی جهانی خواستند تا کشتیهایشان را با پرچم کشورهای غربی، بهویژه آمریکا، مجدداً ثبت کنند تا شاید از حملات در امان بمانند.
بستن تنگه هرمز؟
در ابتدا، شورهای غربی با تردید برخورد کردند، اما تهدید ایران برای بستن تنگهی هرمز و خطر اختلال در صادرات نفت، نهایتاً آمریکا را به مداخلهی نظامی در خلیج فارس در سال ۱۹۸۷ واداشت.
این مداخله، خود با خطراتی همراه بود. حتی پیش از آغاز عملیات اسکورت کشتیهای کویتی با پرچم آمریکا، نیروی دریایی ایالات متحده قربانی داده بود. در ماه مه ۱۹۸۷، ناو USS Stark در اثر حملهی اشتباهی عراق با موشک Exocet، ۳۷ کشته داد. همین حادثه، بهطور غیرمنتظرهای، واشنگتن را به سمت حضور نظامی در خلیج فارس سوق داد تا از کشتیهای بینالمللی در برابر حملات ایران محافظت کند.
حضور آمریکا در جنگ نفتکش ها
حضور آمریکا در منطقه، تأثیر قابلتوجهی بر روند جنگ داشت. فعالیتهای ضدکشتی ایران محدود شد، امنیت دریانوردی تا حدی برقرار شد، و فشارها بر تهران برای پایان دادن به جنگ افزایش یافت. با این حال، ایران نیز بیپاسخ نماند. مینگذاری دریایی، چالش بزرگی برای نیروهای آمریکایی ایجاد کرد.
در این مرحله از جنگ، درگیریهایی میان دو کشور رخ داد؛ از مینگذاری و آسیب دیدن ناو USS Samuel B. Roberts گرفته تا غرق شدن ناوچههای ایرانی توسط آمریکا و حادثهی تلخ سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط نیروی دریایی آمریکا.
با وجود سالها درگیری و صدها حمله به کشتیهای تجاری، جنگ نفتکشها هرگز نتوانست تنگهی هرمز را ببندد. برخلاف نگرانیهای جهانی، صادرات نفت از خلیج فارس ادامه یافت و قیمت جهانی نفت دستخوش افزایش پایدار نشد. برآوردها نشان میدهند که مجموع حملات دریایی ایران و عراق در دههی ۱۹۸۰، تنها دو درصد از تردد کشتیها در خلیج فارس را مختل کرد؛ رقمی که در برابر حجم عظیم تجارت نفت، ناچیز به نظر میرسد.
اما پایان جنگ، به معنای پایان تهدید نبود. پس از این نبردها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سرمایهگذاری گستردهای در توانمندیهای ضدکشتی انجام داد.
زیردریاییهای کوچک، مینهای دریایی، موشکهای ضدکشتی و صدها قایق تندرو با تاکتیکهای هجوم گروهی، بخشی از زرادخانهی جدید ایران شدند؛ زرادخانهای که هدفش حفظ قدرت بازدارندگی در برابر هرگونه تهدید خارجی بود.
با این حال، تهدید ایران برای بستن تنگهی هرمز، هرچند واقعی، در برابر تدابیر گستردهی ایالات متحده و متحدانش، با تردید مواجه است. حضور نظامی مستمر آمریکا در منطقه، سامانههای دفاعی پیشرفته و همکاریهای بینالمللی، مانعی جدی در برابر هرگونه تلاش برای اختلال در آزادی کشتیرانی محسوب میشوند.
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.