refinaryrig
افراد میهمان مجاز به دانلود فایل نمی باشند. اگر حساب کاربری دارید وارد شوید و مجدد تلاش کنید. در غیر این صورت ثبت نام کنید.
انصراف

چبن؛ فرشته نجات گاز روسی


۰ ۴۴ ۰ ۱۴۰۲/۰۳/۲۰ ۰۱:۲۱
خبرگزاری میز نفت:

به گزارش میز نفت، روسیه پیش از حمله به اوکراین، سالانه بیش از 150 میلیارد متر مکعب گاز به غرب می‌فروخت که به طور متوسط 20 تا 30 میلیارد دلار درآمد به دست می‌آورد. گازپروم یک منبع مهم درآمد کرملین بوده و همچنین به مسکو، اهرم فشاری بر اتحادیه اروپا داده بود.  با این حال، از زمان شروع جنگ، صادرات به اروپا کاهش شدیدی یافته است و روسیه باید مکانی برای درآمدزایی از ذخایر عظیم گاز آماده تولید در منطقه یامالو-ننتس خود بیابد. تنها جایگزین بازار اروپا، چین است. مذاکرات با پکن برای ساخت یک خط لوله گاز از شبه جزیره یامال به بازار چین به مدت دو دهه در جریان بوده است، اما اکنون که روسیه در حال جنگ است، ممکن است این گفتگوها تسریع شود و حتی با امضای یک توافق به اوج خود برسد. این روسیه بود که اولین حرکت را در جنگ گاز انجام داد: پس از اعزام نیرو به اوکراین، آنها شروع به کاهش شدید عرضه گاز به اروپا به بهانه‌های فنی و تجاری در تلاش برای وادار کردن کشورهای اتحادیه اروپا به عقب‌نشینی از حمایت خود از کیف کردند. اما اتحادیه اروپا قبلاً خود را برای کاهش وابستگی به گاز آماده کرده بود: در تابستان 2021 میلادی، بروکسل از طرح خود رونمایی کرد که کاهش قابل توجهی در انتشار گازهای گلخانه ای تا سال 2030 میلادی داده و بر این اساس، کاهش استفاده از سوخت های فسیلی وارداتی از روسیه را پیش بینی می کرد. بنابراین، حتی قبل از ورود نیروهای روسی به اوکراین، واضح بود که باید بازارهای جدیدی برای گاز یامال پیدا شود و چین، مهمترین گزینه بود. یادداشت تفاهم نخست در مورد ساخت خط لوله از یامال به چین در سال 2006 میلادی در جریان سفر پوتین به چین امضا شد، اما پیشرفت اندکی تا سال 2022 میلادی داشت، زمانی که این پروژه از فرصتی برای توسعه تجارت به یک ضرورت تبدیل شد. یک جایگزین رنگ و رورفته حتی اگر خط لوله قدرت سیبری 2 با موفقیت اجرا شود، نمی تواند به طور کامل ضرر روس ها در بازار اروپا را جبران کند. روسیه در سال 2019 میلادی، 165 میلیارد متر مکعب گاز خط لوله به اروپا و ترکیه فروخت. ظرفیت بالقوه خط لوله سیبری 2 بسیار کمتر و تنها 50 میلیارد متر مکعب است. از نظر سودآوری نیز، این پروژه از تجارت گاز با اروپا بسیار عقب تر خواهد بود. سودآوری عرضه گاز به اروپا به این کشور بستگی داشت، اما در فاصله سال های 2015 تا 2019 میلادی، آلمان به عنوان یک بازار کلیدی به طور متوسط 220 دلار به ازای هر 1000 متر مکعب برای واردات گاز خود پرداخت کرد. قیمت گاز به طور کلی با قیمت نفت، از نظر تاریخی از طریق فرمول های روشن و اخیراً از طریق مکانیسم های بازار همبستگی دارد، بنابراین شایان ذکر است که میانگین قیمت برنت در همان دوره 57 دلار در هر بشکه بود. سه مسیر برای انتقال گاز از یامال به آلمان وجود داشت. یکی از آنها - از طریق بلاروس و لهستان بود که تعرفه ها در آن مسیر به دلایل مختلفی به طور مصنوعی پایین بود. مسیر دوم مربوط به وایبورگ در نزدیکی مرز فنلاند و سپس از طریق خط لوله نورد استریم در زیر دریای بالتیک بود. سومین مورد نیز از طریق اوکراین، اسلواکی و جمهوری چک بود. هزینه تامین گاز از طریق نورد استریم 65 دلار به ازای هر 1000 مترمکعب بود، در حالی که 85 دلار از طریق اوکراین است. از آنجایی که آلمان 220 دلار پرداخت می کرد، درآمد گاز منهای هزینه های حمل و نقل به ترتیب 155 یا 135 دلار به ازای هر 1000 متر مکعب گاز طبیعی بود. همین محاسبات برای چین بر اساس قیمت نفت برنت 60 دلار در هر بشکه و فرمول قیمت مورد استفاده در قرارداد با چین برای خط لوله قدرت سیبری یک است که گاز را از شرق سیبری به چین می رساند. این منجر به درآمد تخمینی 170 دلار در هر 1000 متر مکعب می شود. در مورد هزینه تحویل به چین، طول برنامه ریزی شده، خط لوله قدرت سیبری 2 حدود 2600 کیلومتر از طریق روسیه و 950 کیلومتر دیگر از طریق مغولستان است. بدین ترتیب نرخ بازدهی آن در حدود 12 درصد و قابل قبول است. بنابراین، متوسط درآمد گازی که از طریق خط لوله قدرت سیبری 2 در مرز چین تحویل می شود، 170 دلار در هر 1000 متر مکعب خواهد بود. با دانستن طول تخمینی خط لوله جدید و محاسبه تعرفه، هزینه حمل و نقل را می توان 97 دلار در هر 1000 متر مکعب محاسبه کرد، به این معنی که درآمد خالص 73 دلار در هر 1000 متر مکعب خواهد بود. البته، این مبلغ بسیار کمتر از سود خالص 135 تا 155 دلاری حاصل از فروش به آلمان، اما 73 دلار نیز قابل توجه است. آیا این طرح اقتصادی است؟ کارشناسان معتقدند هزینه کل گاز تولید در ذخایر یامال از 15 تا 25 دلار به ازای هر 1000 متر مکعب است. قیمت فروش تنظیم شده برای مصرف کنندگان صنعتی در مناطق تولید گاز حدود 40 دلار است که شامل مالیات می شود. ترکیب این محاسبات با پارامترهای قدرت سیبری 2 نشان می دهد که این خط لوله گاز می تواند سالانه 2.5 تا 4.3 میلیارد دلار درآمد به همراه داشته باشد. این رقم با 20 میلیارد دلار سود سالانه از دست رفته از تجارت گاز با اروپا فاصله زیادی دارد، اما همچنان مقدار قابل توجهی است. احتمالا دولت روسیه به طور کلی برای چنین پروژه هایی باید معافیت های مالیاتی صادر  کند. در مقایسه با پروژه های ال ان جی، هزینه مایع‌سازی در یامال روسیه از پروژه‌های ایالات متحده و قطر گران‌تر است. این بدان معنی است که حتی بدون در نظر گرفتن هزینه حمل و نقل، خط لوله از نظر هزینه به گزینه ال ان جی نزدیک است. خط لوله قدرت سیبری 2 ممکن است هزینه کمتری نسبت به همنام اصلی خود داشته باشد. برای شروع، 1500 کیلومتر نخست آن می تواند در امتداد مسیر خط لوله موجود به تومسک و کوزباس و سپس در امتداد راه آهن ترانس سیبری تا مرز مغولستان و سپس راه آهن به پکن حرکت کند. ثانیاً، این خط لوله توسط شرکت های روسی در کارخانه های روسی با استفاده از فولاد ساخته شده در کارخانه های روسیه از ذخایر سنگ آهن و زغال سنگ روسیه ساخته خواهد شد. همه این صنایع بازارهای صادراتی خود را در سال 2022 میلادی از دست دادند. روسیه ظرفیت زیادی برای ساخت خطوط لوله و ساخت مواد مربوطه دارد. با نگاهی به خط لوله قدرت سیبری یک، پروژه دوم به خوبی می تواند در دوره پنج تا شش سال اجرا شود. خط لوله قدرت سیبری دو تقریباً به محض اتمام ساخت و ساز قادر خواهد بود با همه ظرفیت کار کند، زیرا تمام ظرفیت تولیدی که قبلاً به اروپا صادر می‌شد و اکنون در حالت بیکار قرار دارد، به میزان قابل توجهی از ظرفیت تخمینی خط لوله بیشتر است. همه چیز فقط به در دسترس بودن ایستگاه های پمپاژ بستگی دارد. ظرفیت روسیه برای تولید توربین های گازی (که به عنوان منابع نیرو برای ایستگاه های پمپاژ عمل می کنند) محدود است و ممکن است مورد نیاز صنعت هوانوردی باشد که به دلیل تحریم ها باید روند جایگزینی واردات موتور هواپیما را به شدت تسریع کند. آچارها در حال کار هستند با این حال، دو خطر عمده وجود دارد. گازپروم هیچ جایگزین معقولی برای فرمول فروشی ندارد که برای خط لوله نخست قدرت سیبری در سال 2014 میلادی با آن موافقت کرد. این فرمول سطح معینی از سود را برای گازپروم تضمین می کند، اما نه بیشتر. همچنین گازپروم را به صورت خطرناکی به یک خریدار وابسته می کند، که می تواند نه تنها شرایط قرارداد را دیکته کند، بلکه در آینده نیز خواستار تغییر در این شرایط خواهد بود. این بازاری است که تامین کنندگان زیادی دارد و چین حتی بدون در نظر گرفتن محموله های  ال ان جی نسبتاً گران قیمت، جایگزین های زیادی دارد. این کشور همچنین از ترکمنستان گاز خریداری می کند و فضای کافی برای افزایش قابل توجه این خرید وجود دارد. تنها عاملی که ممکن است رهبری چین را از انجام این کار منصرف کند، تمایل به تنوع بخشیدن به منابع تامین آن است. در هر صورت، چین می تواند به سادگی تا سال 2025 میلادی صبر کند، زمانی که حجم قابل توجهی از  ال ان جی ایالات متحده و قطر قرار است وارد بازار شود. علاوه بر کاهش قیمت گاز، این امر ممکن است ترکمنستان و روسیه را حتی از آنچه اکنون هستند، منعطف تر کند. خطر عمده دیگر، بی ثباتی آینده در تقاضا برای گاز است. بزرگترین هزینه این پروژه، هزینه های ساخت و ساز است که باید طی دو دهه آینده با ظرفیت کامل جبران شود. پیش‌بینی‌های توسعه انرژی چین بر اساس افزایش تقاضا برای گاز حداقل تا سال 2040 میلادی و پس از آن پایدار ماندن حداقل برای یک دهه دیگر است. بسیاری نیز توسعه شتابان انرژی های جایگزین را پیش بینی می کنند، اما انتظار می رود رشد در این بخش به قیمت حذف زغال سنگ تمام شود. با این حال ممکن است این پیش بینی ها محقق نشود.  اگر توسعه اقتصادی چین از انتظارات پیشی بگیرد، انتقال به منابع انرژی تجدیدپذیر تسریع خواهد شد و مصرف گاز کاهش خواهد یافت. اگر عملکرد آن بدتر از حد انتظار باشد، زغال سنگ ارزانتر همچنان بخش قابل توجهی از تراز انرژی را تشکیل می دهد. از سوی دیگر، تحویل زمینی گاز از روسیه - که به میزان فزاینده ای به پکن وابسته است - می تواند یک عنصر اضافی از امنیت انرژی چین باشد. در صورت جنگ تجاری با غرب یا شرایطی که مسیرهای حمل و نقل برای تحویل ال ان جی به هر دلیلی به خطر می افتد، مفید خواهد بود. تفاوت اساسی بین دهه های 1960 تا 1980 میلادی، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی با ایجاد یک خط لوله به چکسلواکی، سپس اتریش و سپس آلمان غربی، با جبران چندین برابر هزینه های ساخت و ساز، با موفقیت از ذخایر عظیم گاز یامال درآمدزایی کرد، این است که در آن زمان، چشم انداز توسعه بازار گاز اروپا نامحدود به نظر می رسید. هیچ اشاره ای به کاهش تقاضا برای گاز وجود نداشت و در واقع، تجارت گاز روسیه و اروپا از تمام محاسبات دوران شوروی فراتر رفت. با این حال، اکنون تجارت گاز میان روسیه و چین احتمالاً تا سال 2060 میلادی یا حتی زودتر از آن در نتیجه انتقال انرژی جهانی به پایان خواهد رسید. هر گونه امید به توسعه بیشتر این همکاری (با افزایش حجم عرضه، تمدید قراردادها و غیره) به منزله یک شرط مخاطره آمیز است که انتقال به انرژی های تجدیدپذیر طبق برنامه ریزی صورت نگیرد. هرچند پس از چند دهه دیگر، خط لوله های صادرات گاز را باید برای همیشه کنار گذاشت. منبع: carnegieendowment مترجم: محسن داوری 

منبع: خبرگزاری میز نفت
این خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.

ربات خبرنگار
عضو عادی

به اشتراک بگذارید

84571
0