خبرگزاری میز نفت:
به گزارش میز نفت، خطوط لوله چیزی بیش از یک زیرساخت هستند؛ آنها شریان حیاتی قدرت جهانی هستند.این شبکههای پیچیده که در قارههای مختلف امتداد دارند، نفت و گازی را که اقتصادها را تغذیه میکند، صنایع را حفظ کرده و پایه و اساس تمدن مدرن را شکل میدهد، منتقل میکنند.
حضور آنها فقط مربوط به جریان انرژی نیست، بلکه مربوط به کنترل، توانایی تأثیرگذاری بر بازارها، دیکته کردن شرایط و شکل دادن به روابط بینالمللی است. قرنهاست که دسترسی به منابع انرژی و کنترل بر آنها، عامل تعیینکننده کلیدی نفوذ ژئوپلیتیکی و رونق اقتصادی یک ملت بوده است.
ارزشمنترین دارایی اقتصادی
در دنیای امروز، خطوط لوله از جمله ارزشمندترین و مورد مناقشهترین داراییها در ژئوپلیتیک هستند. آنها نه تنها برای امنیت انرژی داخلی حیاتی هستند، بلکه به عنوان ابزارهای استراتژیکی عمل میکنند که بر اتحادهای جهانی، مسیرهای تجاری و حتی استراتژی نظامی تأثیر میگذارند.
توانایی کنترل یا اختلال در مسیرهای تأمین انرژی میتواند تعادل قدرت را در صحنه جهانی تغییر دهد، زیرا ملتها برای تسلط بر دسترسی خود به این شریانهای زیرزمینی رقابت میکنند.
خطوط لوله؛ ثروت استراتژیک قرن
در یک دنیای ایدهآل، کشورها از نظر انرژی خودکفا خواهند بود. اما در واقعیت، کشورهای اندکی میتوانند نیازهای انرژی خود را برآورده کنند. این وابستگی، شبکهای از زنجیرههای تأمین را ایجاد میکند که امنیت انرژی را به یک موضوع استراتژی سیاسی و نه صرفاً یک ضرورت اقتصادی تبدیل میکند.
به عنوان مثال، اروپا 85 تا 90 درصد از نفت و بخش قابل توجهی از گاز طبیعی مصرفی خود را وارد کرده و این شرایط قاره سبز را در برابر اختلالات عرضه آسیبپذیر میکند.
برخلاف گاز طبیعی مایع (ال ان جی) که با کشتی حمل میشود و میتوان مسیر آن را تغییر داد، خطوط لوله یک جریان انرژی ثابت، مقرون به صرفه و متعهدانه ارائه میدهند. در حالی که ال ان جی راه حل کاراتر برای حمل و نقل در مسافتهای طولانی و بین اقیانوسی است، خطوط لوله همچنان کارآمدترین و مقرون به صرفهترین گزینه برای رساندن گاز به بازارهای نزدیکتر هستند.
این شرایط آنها را هم به یک دارایی قابل اعتماد و هم به یک ابزار چانهزنی ژئوپلیتیکی تبدیل میکند. هر کسی که خطوط لوله را کنترل میکند، میتواند شرایط را دیکته کند، بر قیمت انرژی تأثیر بگذارد و در برخی موارد، حتی از عرضه برای دستیابی به اهداف سیاسی استفاده کند.
روسیه، اوکراین و وابستگی انرژی اروپا
کمتر منطقهای اهمیت راهبردی خطوط لوله را بهتر از رابطه اروپا با روسیه نشان میدهد. این قاره با بیش از 200 هزار کیلومتر خط لوله که بسیاری از آنها از میادین گازی روسیه سرچشمه میگیرند و قبل از رسیدن به بازارهای اروپا از اوکراین عبور میکنند، در هم تنیده است. این نقش ترانزیتی، اوکراین را نه تنها به یک مصرفکننده، بلکه به یک بازیگر حیاتی در تجارت انرژی تبدیل کرده بود.
پیش از درگیری ۲۰۱۴ میلادی، اوکراین میلیاردها دلار از محل صادرات گاز روسیه درآمد کسب میکرد. با این حال، با تشدید تنشها، روسیه با ساخت مسیرهای جایگزین مانند نورد استریم ۱ و ۲ از زیر دریای بالتیک و همچنین ترک استریم به سمت جنوب، به دنبال دور زدن اوکراین بود. روسیه با کاهش نقش اوکراین به عنوان یک کشور ترانزیت، اقتصاد و موقعیت چانهزنی خود را تضعیف کرد.
حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی به صورت قابل توجهی جنگ انرژی را تشدید کرد. تحریمها، کاهش عرضه و خروج تدریجی اروپا از گاز روسیه، کشورها را مجبور کرده است که فوراً به دنبال جایگزین باشند. با این حال، غلبه بر دههها وابستگی به خطوط لوله، فرآیندی پیچیده و پرهزینه است که به سرعت حل نخواهد شد.
از ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی، صادرات گاز روسیه از طریق اوکراین به طور کامل متوقف شده است. کیف از تمدید قرارداد ترانزیت خود با گازپروم خودداری نمود و رئیس جمهور زلنسکی اعلام کرد که اوکراین اجازه نخواهد داد روسیه میلیاردها دلار اضافی از خون ما به دست آورد.
این اقدام نه تنها نشان دهنده تغییر در اولویتهای استراتژیک اوکراین است، بلکه بر تغییر جهتگیری ژئوپلیتیکی گستردهتر در چشمانداز انرژی اروپا نیز تأکید میکند.
انتظار میرفت این اختلال باعث کمبودهای گسترده و افزایش قیمتها در سراسر اروپا شود. با این حال، این بحران هرگز به طور کامل محقق نشد. اروپا که زمانی به گاز روسیه وابسته بود، به سرعت خود را با شرایط جدید سازگار کرد. واردات ال ان جی از ایالات متحده، قطر و استرالیا افزایش یافت، سطح ذخیرهسازی بالا ماند و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ادامه یافت.
این قاره به جای فروپاشی تحت فشار، توانایی خود را برای تغییر جهت ثابت کرد و چشمانداز انرژی خود را سریعتر از آنچه بسیاری پیشبینی میکردند، تغییر داد.
تسلط روسیه بر بازار گاز اروپا، شاید برای همیشه، تضعیف شده است. آنچه زمانی یک سلاح ژئوپلیتیکی قدرتمند بود، اکنون به یک ابزار چانهزنی در حال نابودی تبدیل شده است. اما امنیت انرژی همچنان شکننده است؛ خطوط لوله، زنجیرههای تأمین و ژئوپلیتیک همچنان آینده اروپا را شکل خواهند داد.
نبرد برای کنترل انرژی در دریای سیاه
فراتر از خطوط لوله، دریای سیاه ذخایر انرژی دست نخورده وسیعی را در خود جای داده است. شرق اوکراین حاوی ذخایر قابل توجه گاز شیل است و الحاق شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ میلادی فقط مربوط به تاریخ یا سیاست نبود؛ بلکه مربوط به کنترل میدانهای ارزشمند نفت و گاز فراساحلی نیز بود.
روسیه با ادعای مالکیت کریمه، دسترسی به مناطق دریایی سرشار از منابع را تضمین کرد و تسلط خود را بر آینده انرژی منطقه بیش از پیش تثبیت نمود.
کنترل بر کریدورهای انرژی فقط مربوط به تأمین نیست؛ بلکه مربوط به اهرم فشار است. روسیه با سلطه بر نیازهای انرژی اروپا، بارها از گاز به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده کرده و تأمین گاز را برای کشورهایی که نفوذ آن را به چالش میکشند، قطع کرده است. این استراتژی، امنیت انرژی را به اولویت اصلی اتحادیه اروپا تبدیل کرده است.
تلاش اروپا برای یافتن منابع جایگزین
وابستگی اروپا به انرژی روسیه یک مسئله دیرینه بوده است، اما بحرانهای اخیر، یافتن جایگزینها را بیش از هر زمان دیگری ضروری کرده است. جستجوی منابع جدید انرژی در حال انجام است، اما هر گزینه چالشهای ویژه خود را از مسائل زیرساختی گرفته تا پیچیدگیهای سیاسی دارد.
محمولههای ال ان جی از ایالات متحده، قطر و استرالیا یک جایگزین ارائه میدهند، اما گران هستند و به زیرساختهای ویژه نیاز دارند. خطوط لوله شمال آفریقا گاز را از الجزایر و لیبی وارد میکنند، اما بیثباتی سیاسی در منطقه آنها را غیرقابل اعتماد میکند. انرژیهای تجدیدپذیر و انرژی هستهای میتوانند راهحلهای بلندمدت باشند، اما برای مقیاسپذیری به زمان و سرمایهگذاری عظیم نیاز دارند.
با وجود این تلاشها، رهایی از واردات سوخت فسیلی آسان نیست. در حال حاضر، خطوط لوله همچنان ستون فقرات تأمین انرژی اروپا و بازیگر کلیدی در مبارزات قدرت جهانی هستند. کنترل آنها اهرم سیاسی قابل توجهی را فراهم کرده و آنها را برای امنیت انرژی و نفوذ ژئوپلیتیکی اروپا حیاتی میسازد.
آینده خطوط لوله در جهان در حال گذار
چشمانداز انرژی جهان در حال تغییر است. همزمان با تلاش کشورها برای دستیابی به انرژی تجدیدپذیر و استقلال انرژی، نقش خطوط لوله ممکن است تغییر کند. اما در حال حاضر، آنها در مرکز مبارزات قدرت جهانی باقی ماندهاند. چه جنجال پیرامون نورد استریم ۲ باشد، چه رقابت بین روسیه و اوکراین، یا نفوذ فزاینده تأمینکنندگان جدید، خطوط لوله همچنان اقتصادها، اتحادها و درگیریها را شکل میدهند.
تا زمانی که انرژی همچنان شریان حیاتی تمدن مدرن باشد، خطوط لوله جایگاه خود را به عنوان برخی از ارزشمندترین و مورد مناقشهترین داراییها در سیاست جهانی حفظ خواهند کرد. شبکه پیچیده خطوط لوله، مسیرهای تجاری و سیاستهای انرژی تضمین میکند که این زیرساختها در سالهای آینده در نبردهای قدرت منطقهای و بینالمللی همچنان تاثیرگذار باقی خواهند ماند.
نویسنده: لیزبت جووه لتنز
منبع: www.meer.com
مترجم: محسن داوری
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.